شخصیت هفته: پیتر آیزنمن

Peter Eisnmann - پیتر آیزنمن

آیزنمن یک معمار،نظریه پرداز و مدرس است.او در سال 1932 در نوارک ، نیوجرسی در آمریکا به دنیا آمد.لیسانس معماری خود را در سال 1955 از دانشگاه کرنل دریافت کرد.به علاوه تخصص معماری خود را از دانشگاه کلمبیا، فوق لیسانس وپ.اچ.دی از دانشگاه کمبریج ویک دکترای افتخاری هنرهای بصری از دانشگاه ایلینوس شیکاگو،دریافت نموده است.
تعداد بیشماری مقاله و نوشته به رشته ی تحریر در آورده و در مجله های بین المللی به چاپ رسانده است.
نیچه،نوام چومسکی ودریدا فیلسوف فرانسوی بیشتر نظریه های او را شکل داده اند.
او به تدریس در هاروارد،پریستون،کمبریج،یل واهیو مشغول بوده است.هم اکنون پروفسور مشاور در اتحادیه ی کوپر در نیویرک و همچنین مشاور پرفسورهای پریستون می باشد.
در 1980 بعد از سال ها تدریس،نوشتن و ارایه ی کارهای قابل احترام تئوری،شروع به ساختن در نیویورک کرد.


در سال ۱۹۸۵، آقای آیزنمن جایزه ی شیر سنگی را برای پروژه ی رومئوژولیت خود در سومین بینال معماری در ونیز دریافت کرد. در بینال پنجم هم او یکی از دو معماری بود که به عنوان نماینده ی ایالات متحده شرکت داشت و پروژه های ارائه شده توسط ایشان در موزه ها و گالری های سر تاسر دنیا نمایش داده شد. در ضمن تا سال ۱۹۸۲ به عنوان بنیانگذار و مدیر انستیتو معماری و شهرسازی بوده و به عنوان منبع تفکر و اندیشه برای نقد معماری به شمار می آمد.آیزنمن تعداد زیادی جایزه دریافت کرد: بورس تحصیلی گوین هایم (۱۹۷۶)، جایزه ی برانئر از آکادمی هنر و ادبیات و جایزه ی بین المللی برای هنر،جایزه ی افتخاری از انستیتو معماری آمریکا به خاطر مرکزی در اهایو (۱۹۸۹)، جایزه ی بین المللی برای طراحی شرکت مرکزی کوزمیئی سانگیو در توکیوی ژاپن (۱۹۹۱).
نقطه شروع آیزنمن آیین افلاطونی است .نخست صورت ناب بود و ذهنی و کامل . که از طریق هبوط پیوسته و متواتر به واقعیت نزدیک می شد . تفکر آیزنمن غیر دینی است و چنین تفکری در شرایط امروزین این احساس را به دست مس دهد که کاملا از این گونه مسائل جداست .
معماری آیزنمن می کوشد تا در سایه تحریک تخیل و تصور و پذیرش نا متعارفها . از دام مالیخولیا بگریزد به این ترتیب که اینها را به عنوان عناصری مثبت در ساختن مکان جدید ی برای لا مکانها یا مامنی که در آن معمار اراده فرماتیو خود را باز شناسد . تلقی میکند . این محصول مصنوعی مکان . بنا بر همه آن دلایل . پاسخ متثبت اوست به لامکانی و به مالیخولیایی فقدان و از دست دادنهایی که پیوسته در کمین و همرا با این لا مکانی هاست . در کارهای احیر او نشان از توهم ذهنی وجود ندارد . حتی از کمترین و دقیقترین نشانه ای از خود گول زنی نیز . چرا که هنر مدرن – از تبار آیزنمن و بودلر – آگاهانه و هشیارانه مسخ شدگی غیر واقعیت را می پذیرد . استرا تژی نهفته در غوطه وری عمیق تحلیلی در هندسه که پایه طرحهای او را می سازد هر گز نباید به عنوان بازی صرف فرم برداشت شود . و در ورای این هندسه ها که پیوستگی ابعاد خود را تکثیر میکنند و یا مدولاسیونهایی را کاهش و افزایش می دهند .(فراکتال) شکفتگی و سرشاری وجود دارد که بدان وسیله گریز از متعارفها . ساختار حفاظتی اشراقی خود را پی می ریزد .آیزنمن معمار فرمهای مکعبی و سری خانه های ۱ تا ۱۰ به سمتی پیش می رود که مسئله مکان در پیش زمینه قرار گرفته است و با این حال او کاری به دیگران ندارد که با روح نوستالژیک هوشمندانه و نبوغ آسای خود خیال می کند که می تواند مکان را در تسلط خویش در آورد و معماری خویش را بر آن بنا نهد .
نظریات آیزنمن
او عقیده به معماری ندارد و حتی مقصود زیباشناسانه برای آن متصور نیست،بلکه هدف او صرفاً نمایش پاره ای از روابط فرم ها با یکدیگر است.حتی عوامل مانند سازه مانند تیر و ستون تابع روابط فرم است، که وی آن را هم با یک شبکه ی تیر و ستون مشخص می کند.در همین سیستم فضایی احتمالاً ستون نقش باربری نداشته باشد و فقط سهمی در علامت گذاری وی باشد.در اصل راه و روش تعیین روابط فرم است و نتیجه ی آن یعنی «ساختمان».از ویژگی های معماری او بنا به قول جنکس «ضد عملکردی» است.در اصل او به دنبال رها کردن عوامل سازه به حالت عدم تعادل در آثارش به منظور کشف تعادل های تازه ای است.
آیزنمن در مقاله ی مرز میانی هم فلسفه ی مدرن و هم معماری مدرن را به انتقاد انتقاد گرفت.از نظر وی معماری مدرن بر اساس علم و فلسفه قرن نوزده بنا شده است و دیگر در جهان امروز کاربرد ندارد…….اگر معماری علم است،باید این معماری بر اساس علم و فلسفه ی امروز و دریافت کنونی ما از خود و محیط اطراف باشد.معماری امروز ما باید از علم و فلسفه ی قرن ۱۹ گذر کند و خود را با شرایط جدید منطبق سازد…..
آیزنمن معتقد است که مدرنیستها مدعی هستند که مدینه ی فاضله را باید در آینده جستجو کرد.گست مدرن ها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند،ولی معماری امروز باید این مدینه ی فاضله را در شرایط امروز پیدا کند.در این مورد از واژه ی «اکنونیت» استفاده کرده و متعقد است که معماری در هر زمان و مکان باید اکنونیت داشته باشد.متعلق به زمان و مکان حاضر باشد.
برای رسیدن به شرایط فوق،باید قوانین گذشته ی معماری را بر هم زد و از آنجایی که این قوانین قراردادی هستند و نه طبیعی،لذا بر هم زدن آنها ممکن است.حقایق و نمادهای گذشته باید شکافته شوند(دیکانستراکشن شوند)ومفاهیم جدید مطابق با شرایط امروز از دل آنها استخراج شود.
پیتر آیزنمن بر لین باور است که در زندگی امروز ما،دوگانگی هایی مانند وضوح و ابهام،ثبات وبی ثباتی ،زشتی و زیبایی،سودمندی و عدم سودمندی،صداقت و فریب،پایداری و تزلزل،صراحت و ایهام وجود دارد.نمی توان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد،بلکه این تقابل ها و دوگانگی ها می بایست در ساحت معماری به عنوان تجلی گاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شود…..آنچه که مورد غفلت قرار گرفته و غایب بوده؛عدم تقارن،عدم وضوح،ابهام،ایهام،بی ثباتی،فریب،زشتی و عدم سودمندی است.معماری امروز ما باید منعکس کننده شرایط ذهنی و زیستی امروز ما باشد و آنچه که در معماری امروز ما مورد غفلت قرار گرفته،بخشی از زندگی امروز ما است.
آیزنمن در مقاله ی «مرز میانی» می نویسد:«دو پهلو حقیقت را می شکافد و این امکان را می دهد که ببینیم حقیقت چه چیزی را سرکوب نموده است.»
*معماری مقوایی او وارانه است،بی جهت است….
*کارهایش ضد کارکرد نیست بلکه ضد نماد گرایی کارکرد است…..
*برای لغزش ارزش قائل است،چه در زندگی چه در معماری….
*یک خنده ی عصبی در کارهایش وجود دارد،انسان بازیگوش و تکرویی است

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *