اقتصاد سازه های زیرساختی – قسمت (2)

در قسمت اول مقاله به اقتصاد مقیاس در زیرساختها پرداختیم. هم اکنون با معرفی ویژگی های زیرساختها که آنها را نیازمند توجه خاص میکنند, به بررسی ویژگی های دیگر آنها از لحاظ اقتصادی میپردازیم.

زیرساختها نیازمند شبکه های فیزیکی پیشرفته هستند (به عنوان مثال شبکه تلفن یا برق یا جاده ها)

زیرساختها دارای تکنولوژی خاص در مقیاس بزرگ هستند.

زیرساختها عملکرد اجتماعی-اقتصادی بنیادی برای جامعه دارند. (تامین نیازهای اساسی, پایه برای دیگر صنایع)

 شبکه زیرساختها

این عوامل باعث شده تا زیرساختها ویژگی های اقتصادی خاصی داشته باشند:

شکست بازار: به دلیل وجود اقتصاد مقیاس (معرفی شده در قسمت اول مقاله), هزینه های غرق شده (هزینه هایی که در سرمایه گذاری اولیه صورت گرفته و دیگر قابل بازپسگیری نیستند و در صورت عدم ادامه سرویس, جزو هزینه های از بین رفته حساب میشوند.) و …

شبکه: دارای وابستگی های تکنیکی پیچیده که باعث میشود هماهنگی بین آنها بسیار مهم باشد. مثلا هماهنگی های لازم برای استفاده از شبکه راه آهنی توسط قطارهای مختلف. همچنین وجود دارایی های اختصاصی (Asset specificity) که به معنای این است این دارایی ها را نمیتوان به منظور دیگری استفاده نمود. مثلا از راه آهن بین دو شهر 1 و 2 نمیتوان برای جابجایی به نقطه دیگری استفاده کرد. مورد دیگر وجود آثار جانبی در شبکه ها است. این موضوع بدین معناست که میزان منفعتی که کاربران از یک شبکه میبرند, بستگی به تعداد استفاده کنندگان آن دارد. مثلا با افزایش تعداد کاربران یک شبکه تلفنی, افراد سود بیشتری میبرند زیرا میتوانند با افراد بیشتری در ارتباط باشند. به همین دلیل شرکتی که دارای کاربران بیشتری است, با سرعت بیشتری رشد میکند. معمولا برای شبکه های دوطرفه با افزایش کاربران منفعت برای کاربران افزایش میابد (مثال تلفن که گفته شد) اما در شبکه های یکطرف برعکس بوده و منفعت کاهش میابد (مثلا با افزایش مسافران یک خط قطاری, شلوغی و ازدحام بیشتر شده).

خدمات عمومی: زیرساختها به عنوان خدمات عمومی تلقی میشوند که دولتها باید آنها را برای مردمانشان تامین کنند. به همین دلیل سود اقتصادی و مالی همیشه در این موارد غالب نیست. بلکه گاهی اوقات سود اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد.

حال باید دید چگونه میتوان با وجود این ویژگی ها, زیرساختها را اداره نمود؟

روش سنتی با دخالت دولت صورت میگیرد. یعنی دولت خود را مسئول اداره این زیرساختها میداند و سعی میکند منفعت مردمان را در نظر داشته باشد. مشکل این روش زیاندهی مالی آن است. زیرا با توجه به اینکه کارمندان دولت حقوق ثابت خود را میگیرند, هیچ انگیزه ای برای بهینه سازی هزینه های صنعت و کاهش آن وجود ندارد. همچنین چون دولت این موضوع را به عنوان یک خدمت به مردم میداند, به میزان کیفیت آن توجه کافی نمیشود. این موضوع باعث شده تا در سالهای اخیر روش جدیدی معرفی شود.

روش جدید با آزادسازی و خصوصی سازی زیرساختها صورت میگیرد. یعنی واگذاری این زیرساختها به شرکتهای خصوصی که باعث میشود هزینه ها بهینه سازی شده و زیاندهی این خدمات از بین برود. در این موارد دولت تنها با وضع قوانین و مقررات اطمینان پیدا میکند که نیازهای مردم بصورت مناسب تامین میشود. اما بدلیل اینکه شرکتهای خصوصی به دنبال سودهی مالی هستند, عملکرد کلی زیرساختها بهبود یافته و تولید بهینه سازی میشود.

برای آزادسازی زیرساختها و رسیدن به اهداف گفته شده, راهکارهای مختلفی وجود دارد:

خصوصی سازی – واگذاری زیرساختها به شرکتهای خصوصی

جدایی عمودی زیرساختها – به جداسازی زیرساختها در مراحل مختلف زنجیره ارزشی آنها گفته میشود. مثلا جداسازی تولید برق از پخش آن. این موضوع بدین دلیل صورت میگیرد که مثلا در تولید برق شرایط بهینه زمانی رخ میدهد که رقابت بیشتر باشد اما در توزیع آن با توجه به اینکه یک شبکه توزیع وجود دارد, ایجاد رقابت مشکل تر است.

بازسازی افقی – به تبدیل کردن شرکتهای بزرگ به چندین شرکت کوچکتر با قدرت یکسان گفته میشود. اینکار نیز باعث افزایش رقابت میشود. بازسازی افقی تنها زمانی باید رخ دهد که اقتصاد مقیاس وجود نداشته باشد.

اپراتورمستقل برای سیستم – در نظر گرفتن یک اپراتور مستقل برای مدیریت شبکه که با همه شرکتهای استفاده کننده از آن شبکه بصورت یکسان و عادلانه رفتار کند. مثلا اپراتور ریل راه آهن را از شرکتهای قطاری جدا کرده تا مشکل هماهنگی بین ریلها برطرف شود و رقابت همچنان وجود داشته باشد.

قراردادهای مختلف تجارتی و بازاری – این موضوع نیز به منظور افزایش رقابت بین شرکتها صورت میگیرد. (گفتنی است افزایش رقابت باعث کاهش قیمتها و افزایش کیفیت میشود)

وضع مقررات برای دسترسی به شبکه در نظر گرفتن مقرراتی که نحوه و میزان دسترسی به شبکه را تعیین میکنند. این مقررات باید برای همه شرکتهای استفاده کنند از شبکه (مثلا شرکتهای مخابراتی مختلف) یکسان باشد اما طبق آن تعیین میشود برای دسترسی به شبکه چه هزینه هایی باید پرداخت شود و …

جداسازی قیمتها – قیمت مراحل مختلف زنجیره ارزشی جداگانه محاسبه شده تا بتوان در نظر گرفت چه هزینه ای برای تولید وجود دارد و چه هزینه ای برای توزیع و ….

مکانیزمهایی برای مطمئن شدن از قیمت بهینه برای مصرف کنندگان نهایی – جزئیات این مکانیزمها خارج از این مبحث است اما هر راهکاری که باعث میشود قیمت نهایی کالا / خدمات کاهش یابد میتواند در این دسته قرار گیرد. مثلا ایجاد رقابت, کاهش هزینه ی تولید و …

ایجاد سازمان نظارتی مستقل – در نظر گرفتن یک سازمان مستقل برای نظارت بر عملکرد شرکتها در مبحث زیرساختی, این کاری است که در آمریکا بصورت گسترده صورت میگیرد. این شرکتها مستقل از دولت و شرکتهای خصوصی هستند, به همین دلیل باعث ایجاد توازن بین خواسته ها این دو گروه میشوند. از یکسو باید منفعت شرکتهای خصوصی را در نظر بگیرند و از یکسو منفعت دولت و مصرف کنندگان را. وظیفه این سازمانهای نظارت کننده تعیین قیمت خدمات و کالاهاست بصورتی که بیشترین منفعت اجتماعی/اقتصادی برای مردم را داشته باشد اما در عین حال سوددهی قابل قبولی برای شرکتهای خصوصی نیز وجود داشته باشد تا علاوه بر جلوگیری از ورشکسته شدن آنها, تمایل برای سرمایه گذاری در زیرساختها نیز در آنها بوجود آید.

ایجاد بازارهای جدید – به عنوان مثال در کشور آلمان, مردمان با نصب پنلهای خورشیدی در خانه خود میتوانند انرژی مورد نیاز خود را بصورت مستقل تامین کنند. اما اگر انرژی تولیدی آنها بیشتر از مصرفشان باشد, این امکان وجود دارد که اضافه انرژی تولیدی را به شبکه برق کشور انتقال دهند و به ازای آن درآمد داشته باشند. یعنی فروش مازاد انرژی خود که به نوعی ایجاد بازار جدید است.

قسمت بعدی این مقاله به بررسی اهداف دنبال شده با آزادسازی زیرساختها در جزئیات بیشتری میپردازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *